وقتی باران می بارد

باران بهانه بود تا تو زیر چتر من تا انتهای کوچه بیایی!...

وقتی باران می بارد

باران بهانه بود تا تو زیر چتر من تا انتهای کوچه بیایی!...

آیاخدارو واقعا دوست داری؟

مردی در عالم رویا فرشته­ای را دید که در یک دستش مشعل و در دست دیگرش سطل آبی گرفته بود و در جاده­ای روشن و تاریک راه می­رفت.
مرد جلو رفت و از فرشته پرسید: این مشعل و سطل آب را کجا می‌بری؟
فرشته جواب داد: می­خواهم با این مشعل بهشت را آتش بزنم و با این سطل آب، آتش­های جهنم را خاموش کنم. آن وقت ببینم که چه کسی واقعاً خدا را دوست دارد؟

شما چی؟ اگه بهشت و جهنمی وجود نداشت بازم خدا را که به شما همیشه محبت می­کنه دوست داشتین؟
اصلاً تا حالا فکر کردین که خدا رو دوست دارین یا نه؟
اگه دوست دارین فکر کردین چرا دوسش دارین؟
اگه این کارو نکردین، شاید الآن وقتشه...
 
گردآوری: گروه سرگرمی سیمرغ
نظرات 2 + ارسال نظر
آیناز دوشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 10:57 ب.ظ

سلام از وبلاگت دیدن کردم وب قشنگی دری امیدوارم موفق باشی.راستش ما یه وبلاگ زدیم برای همه ی جوونا یا نو جوونا برای گفتگو کردن و حرفاشو نو زدن خوشحال میشیم مارو کمک کنی.آدرسش اینه اگه ممکنه لینک کن با نام گپ خودمونی.ما هم شما رو لینک می کنیم.مشخصاتتو تو قسمت نظرات بده. مارو هم تو اداره کردنش کمک کن.ممنون.
http://gapekhodemoni.blogfa.com/

علی راد چهارشنبه 28 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 01:49 ق.ظ http://novin21.blogsky.com

بعضی به علت ترس از جهنم از گناه دوری می کنند (عبادت بردگان)
...............شوق بهشت...........................(عبادت تاجران)
بعضی ها هم فقط بخاطر خود خدا.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد