باید به دو اصل مهم در زندگی توجه نمود :
1ـشما نوع نگاه و نگرش خود را نسبت به زندگی ، انتخاب می کنید که اگر چنین کنید تقریبا می توانید از هر شغلی لذت ببرید .
2ـاگر در زمینه مورد علاقه خود کارکنید شادتر خواهید زیست ، احتمال موفقیت تان بیشتر خواهد بود و احتمالا پول بیشتری بدست خواهید آورد . بنابراین من اول می گویم : تصمیم بگیرید به هر کاری که در حال حاضر مشغولید عشق بورزید و بعد می گویم :پیرو قلب خود باشید . آیا میان این دو تناقضی وجود دارد ؟ خیر . اولا در کوتاه مدت همه ما باید بهترین استفاده را از موقعیتها ببریم . مثلا اگر به پول نیاز داریم باید شغل فعلی خود را حفظ کنیم و در عین حال برای آینده برنامه ریزی کنیم . اما در دراز مدت تنها با انجام کار مورد علاقه است که می توانیم احساس رضایت خاطر پیدا کنیم . معمولا به نظر می رسد که شغل دیگران آسانتر ، جذابتر و پر درآمدتر از شغل ماست! پرستاران به شغل پزشکان ، اداری به فنی و همه به شغل مدیرانشان غبطه می خورند . اما در نهایت به این نتیجه می رسیم که در هیچ کاری ایده آلی وجود ندارد . چرا؟ جواب واضح است دیگران نمی توانند و یا نمی خواهند کاری را انجام دهند بنابراین به ماحقوق می دهند تا کار آنها را انجام دهیم اگر مشکلی برای حل کردن نبود که شغلی برای ما وجود نمی داشت .
اگر شغلتان را دوست نداری دو راه دارد:
یا نگرش خود را تغییر دهید یا شغلتان را . یکی از بزرگان مملکت گفته است در جامعه ما کسی که حاضر است مدیر شود یا عاشق است یا دیوانه . آیا بهتر نیست به جای جدا کردن کار از فراغت آنها را مجموعه زندگی بدانیم ؟ دوست داشتن یک شغل مثل عاشق شدن است عشق ممکن است در آغاز از احساسات تند و افراطی ریشه بگیرد اما در دراز مدت به تصمیم قاطعانه نیاز دارد.
نتیجه :
انسان اگر عاشق کار و خدمت باشد زندگی را به دو بخش کار و فراغت تقسیم نمی کند . برچسب زدن بر ساعات زندگی باعث محدود شدن ما می شود . شما می توانید در زمان راه رفتن هم به فکر بهتر بودن کار و محیط آن باشید و از این افکار لذت ببرید . افراد عاشق دایم با معشوق خود هستند . پس بیایید عاشق کارمان باشیم.
مجله موفقیتhttp://www.fxacm.com